
Image Credits:Araya Dohen / Getty Images
جولی وینرایت، بنیانگذار The RealReal، در خاطرات جدید خود از فراز و نشیبهای رهبری میگوید
خاطرات جدید جولی وینرایت، بنیانگذار شرکتهایی مانند Pets.com و The RealReal، نگاهی بیپرده به چالشها و واقعیتهای رهبری، از جمله شکست Pets.com، موفقیت The RealReal و خروج ناگهانی او از آن شرکت ارائه میدهد.
۱۴۰۴/۰۲/۰۶
جولی وینرایت، بنیانگذار دو شرکت عمومی، در کتاب خاطرات خود تجربیات واقعی رهبری، از جمله شکست Pets.com و تأسیس و خروج از The RealReal را بازگو میکند.
جولی وینرایت، شخصیتی که دو شرکت را به بازار عمومی (IPO) عرضه کرده است، در کتاب خاطرات جدید خود با عنوان «وقتش رسیده واقعی باشیم» (Time to Get Real) نگاهی بیپرده به واقعیتهای پیچیده رهبری ارائه میدهد. وینرایت حقایق دشواری را به اشتراک میگذارد که بسیاری از مدیران عامل موفق با آن همذاتپنداری میکنند اما کمتر علنی دربارهاش صحبت میکنند، از جمله پیامدهای آنچه بسیاری اولین شکست بزرگ او میدانند: تعطیلی شرکت Pets.com در طول سقوط بازار سال ۲۰۰۰.
اگر سن و سالتان به آن دوران میخورد، قطعاً این شرکت را به یاد دارید. این استارتاپ آنلاین فروش لوازم حیوانات خانگی با عروسک نمایشی جورابی به یاد ماندنی و شعار جذاب خود («چون حیوانات خانگی نمیتوانند رانندگی کنند») فوراً شناخته شده بود. اما آنچه به نظر تنها لحظهای گذرا در ترکیدن حباب داتکام میآمد، نزدیک به یک دهه بر حرفه وینرایت سایه افکند. وینرایت در مصاحبهای با ویراستار این متن در اوایل هفته گفت: «وقتی با کارمندان بخش استخدام صحبت میکردم، انگار میگفتند 'دیگر کسی تو را استخدام نخواهد کرد.'»
این وضعیت شوکهکننده بود، چرا که مسیر شغلی وینرایت ابتدا غیرقابل توقف به نظر میرسید. او پس از کسب تجربه در Clorox، در دهه ۹۰ در شرکتهای فناوری پیشرفت کرد، زمانی که رهبری زنان در این بخش بسیار نادر بود. او به عنوان مدیرعامل Berkeley Systems و سپس فروشگاه ویدیوی آنلاین Reel.com، «ساعتهای زیادی» کار میکرد اما شاد بود و به گفته خودش موفق بود، از جمله افزایش درآمد Reel.com از ۳ میلیون به ۲۵ میلیون دلار - دورهای که شرکت به Hollywood Video فروخته شد. او گفت: «بدون رئیس بهتر کار میکردم.»
سپس فروپاشیای رخ داد که میتوانست حرفه بسیاری را برای همیشه از مسیر خارج کند. در سال ۲۰۰۰، وینرایت شرکت Pets.com را عمومی کرد، اما تنها چند ماه بعد در همان سال و در جریان ترکیدن حباب داتکام آن را تعطیل کرد. ضربه حرفهای با یک ضربه شخصی تشدید شد: او میگوید دقیقاً در همان روزی که تعطیلی شرکت را به کارمندان اطلاع داد، همسرش درخواست طلاق داد.
وینرایت به یاد میآورد که در آن زمان، در ۴۲ سالگی، با آنچه فروپاشی کامل زندگی به نظر میرسید مواجه بود و با خود میگفت: «کارم از دست رفته، دارم طلاق میگیرم و بچه ندارم.» اوضاع با پوشش «فوقالعاده منفی و دخالتی» رسانهها بدتر شد، تا جایی که میگوید روزها پس از تعطیلی شرکت، خبرنگاران در خانه او ظاهر شدند.
وینرایت آنچه پس از آن رخ داد را نوعی زمستان طولانی توصیف میکند، جایی که فقط به او نقشهای رهبری برای احیای شرکتهای در حال ورشکستگی پیشنهاد میشد. اما آن تقاطع مسیر به فصل دوم درخشانی منجر شد. در سال ۲۰۱۰، او شرکت The RealReal را تأسیس کرد و در این فرآیند به پیشگامی بازار فروش کالاهای لوکس دست دوم به صورت امانی (luxury consignment) آنلاین کمک کرد. مانند بسیاری از بنیانگذاران، وینرایت ابتدا شرکت را در خانه خود راهاندازی کرد، اما به زودی از فضای نشیمن او بزرگتر شد و امروز، ماهانه صدها هزار قلم کالای لوکس مختلف را پردازش میکند که قصد دارد آنها را ظرف ۹۰ روز از طریق بیش از ۱.۲ میلیون فوت مربع فضای انبار و مراکز عملیاتی خود به فروش برساند. این شرکت نیز عمومی شده است؛ در دومین حضور خود در وال استریت در سال ۲۰۱۹، وینرایت این مجموعه را از طریق فرآیند سنتی عرضه اولیه سهام (IPO) عمومی کرد.
متأسفانه، این بازگشت پیروزمندانه نیز فصل سختی دارد. در سال ۲۰۲۲، وینرایت به طور ناگهانی توسط اعضای هیئت مدیرهای که خودش توصیه کرده بود، از The RealReal کنار گذاشته شد – پیچش دیگری که او از به اشتراک گذاشتنش ابایی ندارد. در عوض، او در کتاب خود نام افراد را ذکر میکند و در اوایل این هفته این حرکت را «بازی قدرت» (power play) توسط سرمایهگذاری توصیف کرد که «پول خود را از شرکت خارج نکرد و فکر میکرد میتواند شرکت را بهتر اداره کند.»
وینرایت – که کاملاً از مدیرعامل فعلی شرکت (که اولین استخدام او در شرکت بود) حمایت میکند – هنوز عصبانی است. او در گفتگو اشاره کرد که «هیچ بنیانگذاری هرگز نخواهد گفت که باید کنار گذاشته شود»، و این صداقت است که کتاب – و خود وینرایت – را طراوتبخش میکند. در دنیای شرکتها، جایی که افراد اغلب روایتها را طوری میچینند که خود را آسیبناپذیر نشان دهند، وینرایت فردی رک و راست است؛ اگر چیزی را دوست نداشته باشد، خودداری نمیکند. اگر کسی داستان را متفاوت از آنچه او میبیند بازگو کند، او آن را به چالش میکشد. اگر اشتباهی کرده باشد، خودش میگوید.
بهتر از این در مورد این خاطرات، توانایی وینرایت در ارائه نه تنها افشاگریهای شخصی بلکه حکمت عملی است. او خوانندگان را در مورد تصمیمش برای پرداخت پاداش به کارکنان فروش به روشی خاص راهنمایی میکند و آموختههایش را در مورد یک چارچوب ارزیابی رهبری که از مدیران McKinsey آموخته، به اشتراک میگذارد، از جمله درک او از استخدام یکی از بدترین انواع مدیران: مدیر «پرخاشگر نادان» (dumb aggressive)؛ به گفته خودش یعنی کسی که «نیاز به قلدری و اجبار و برتر بودن بر تواناییهایش غلبه میکند.»
یک فصل جدید جالب نیز در حال شکلگیری است. وینرایت با شرکت Ahara، یک شرکت تغذیه که در حال توسعه توصیههای رژیم غذایی شخصیسازی شده بر اساس ژنتیک و نیازهای فردی است، به مسیر کارآفرینی خود ادامه میدهد.
وینرایت زمانی که با او صحبت کردیم گفت: «من شخصاً آن را برای کارآفرینان نوشتم تا دیدگاهی واقعبینانه به آنها بدهم و امیدوارم الهامبخششان باشد و شاید، میدانید، دو بار فکر کنند و اشتباهاتی را که من مرتکب شدم، انجام ندهند.»
منبع: تککرانچ